منافقین که دستشان برای پیامبر رو شده بود، برای عذرخواهی آمدند و پیامبر هم به ظاهر پذیرفت و باطن را به خدا واگذار کرد.
جبرئیل آمد و گفت:
ای محمد! خدای بزرگ به تو سلام میرساند و میگوید:
اینها را که بیعت علی را شکستهاند
و قصد دارند با او مخالفت کنند
به بیرون شهر ببر
تا قدرتهای شگفتانگیزی را که خدا به علی داده ببینند.
تا بدانند که علی ـ ولی خداـ به آنها نیازی ندارد
و هیچ چیز مانع انتقام گرفتن علی از آنها نمیشود
به جز دستور خدا که تدبیر والایی در آن است
و حکمتی که علی به آن عمل میکند
***
از شهر خارج شدند
کنار کوههای مدینه ایستاده بودند
پیامبر رو به علی کرد:
ای علی! خداوند به این کوهها دستور داده که تو را یاری کنند
به تو خدمت کنند
و از تو فرمانبرداری کنند.
اگر از تو اطاعت کردند، به نفعشان است و به پادشاهی جاویدان بهشت میرسند.
و اگر با تو مخالفت کنند، به ضررشان است و تا ابد در جهنم عذاب میشوند.
سپس رو به گروه منافقین کرد:
بدانید که اگر از علی اطاعت کنید، سعادتمند میشوید
و اگر با او مخالفت کنید، بدبخت خواهید شد
و خداوند علی را از کارهای شما، ایمن کرده است.
باز رو به علی کرد:
ای علی! از خدا بخواه ـ به حق محمد و خاندانش که پس از محمد تو بر آنها سروری داری ـ
این کوهها را به هر شکلی که تو میخواهی در بیاورد.
علی خواست و کوهها نقره شدند.
سپس کوهها با هم فریاد زدند:
ای علی!
ای وصی رسول پروردگار جهانیان!
خداوند ما را مهیا کرده که هرگاه اراده کنی، در راه تو از خود بگذریم.
هرگاه ما را بخوانی، ما در خدمتیم تا حکم تو را اجرا کنیم.
بعد همه کوهها طلا شدند و تومار نقره در هم پیچیده شد.
بعد مشک
عنبر
عبیر
جواهر
و یاقوت
و هر بار فریاد میزدند:
ای ابا الحسن!
ای برادر رسول خدا (ص)!
ما مسخر توایم.
هر دستوری میخواهی، بده!
پیامبر رو به منافقین کرد:
دیدید چگونه خداوند علی را از اموال شما بینیاز کرده است؟
رو به علی کرد:
ای علی! از خدا بخواه ـ به حق محمد و خاندان پاکش که بعد از محمد تو بر آنان سروری داری ـ
درختان را برایت به مردانی مسلح تبدیل کند
و سنگها را به شیر و پلنگ و مار افعی
علی خواست
ناگهان کوهها و پستی و بلندیهای زمین پر شدند از مردان مسلحی که ده هزار انسان مبارز نمیتوانستند از پس یکی از آنها بر بیایند
پر شدند از شیر و پلنگ و مار
که همه با هم فریاد میزدند:
ای علی!
ای وصی رسول خدا!
خدا ما را به تسخیر تو در آورده
به ما دستور داده هرگاه ما را خواندی، اجابت کنیم و هرکسی را که خدا ما را بر او مسلط ساخته، ریشه کن کنیم.
پس هرگاه خواستی ما را بخوان تا اجابت کنیم
و هر دستوری خواستی بده تا اطاعت کنیم
ای علی!
ای وصی رسول خدا!
تو نزد خدا جایگاهی بس بزرگ داری
اگر بخواهی برایت تمام زمین و آسمان را به یک هیأت واحد در بیاورد، درمیآورد.
اگر بخواهی آسمان را به زمین برساند، میرساند.
اگر بخواهی زمین را به آسمان برساند، میرساند.
اگر بخواهی آب دریاها را به آبی گوارا، یا زنبق، یا درخت شکوفه یا هر نوع نوشیدنی و روغنی تبدیل کند، میکند.
اگر بخواهی دریاها را خشک کند، میکند.
اگر بخواهی باقی زمین را دریا کند، میکند.
پس
از سرکشی این سرکشان
و مخالفت این مخالفان
غمگین مشو
که به گونهای دنیا را سپری میکنند، که انگار اصلا نبودهاند
و آخرتشان به گونهای است که وقتی واردش میشوند، گویا همیشه در آن بودهاند.
ای علی!
کسی که به آنها مهلت کفر و فسوق و سرکشی و بی اطاعتی از تو را داده
همان کسی است که
به فرعون ذی الاوتاد
و نمرود بن کنعان
آن سرکشی که ادعای خدایی کرد
و سرکشترین سرکشان ابلیس
بانی همه گمراهیها
مهلت داد.
نه تو
و نه آنها
برای سرای فنا آفریده نشدید
برای سرای بقا آفریده شدید
از خانهای به خانه دیگر منتقل میشوید
پروردگارت به کسی نیاز ندارد که مراقب آنها باشد
ولی میخواهد تو را بر آنان مشرف کند
و فضیلت تو را بر آنان آشکار کند
و اگر میخواست حتماً هدایتشان میکرد.
***
گروه منافقین وقتی این اتفاقات شگفت انگیز را دیدند، قلبشان مریض شد.
علاوه بر مرض حسدی که نسبت به پیامبر و علی داشتند.
اینجا بود که خداوند فرمود:
فی قلوبهم مرض ( دل دلشان مرض است)
در قلب این سرکشان شاکی بیعت شکن، مرض است، وقتی که بیعت علی را از آنان گرفتند.
فزادهم الله مرضا (پس خدا بر مرضشان افزود)
که دلهایشان دچار حیرت و سرگردانی شد.
این نتیجه آیات و معجزاتی است که به آنان نشان دادم
و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون (و به خاطر اینکه دروغ گفتند، عذابی دردناک خواهند داشت.)
که میگفتند: ما هنوز بر عهد و بیعت خود باقی ماندهایم.
.................................
تفسیر امام موسی بن جعفر (علیه السلام) از آیات آغازین سوره بقره، تفسیر البرهان (در سایر تفاسیر روایی معتبر نیز وارد شده است.)
دستانش را رها کرد و پایین آمد. هنوز جمعیت بر پا بود.
به سمت نفر اول رفت. گفت: برخیز و با او بیعت کن. برخاست و بیعت کرد.
نفر دوم..
سوم..
تا نُه نفر
و بعد بزرگان مهاجرین و انصار
همه بیعت کردند.
دومی بلند شد و گفت: مبارک باشد پسر ابو طالب! مولای همه مومنان شدی!
بیعتشان که تمام شد یک گوشه جمع شدند. (آغاز توطئه اینجا بود نه سقیفه!)
گفتند: اگر اتفاقی برای محمد بیافتد، اختیار علی از دستش خارج میشود و نمی گذاریم این مقام دست علی بیفتد.
این را همان کسانی گفتند که به پیامبر میگفتند:
کسی را انتخاب کردی که خدا، خودت و ما همه او را بیشتر از همه دوست داریم.
با این انتخاب، خیالمان از هر ستمکار و سیاستبازی راحت شد.
ولی خدا بهتر از هرکسی میدانست که چه نقشه شومی در سر دارند. پیامبر را با خبر کرد:
و من الناس من یقول آمنا بلله: بعضی از مردم میگویند به خدا ایمان آوردهایم. همان خدایی که به تو دستور داد علی را امام و سیاستمدار کنی.
و ما هم بمؤمنین: در حالی که نه تنها به این حرفی که میزنند هیچ اعتقادی ندارند، بلکه توطئه کردهاند که تو و علی را از بین ببرند و وقتی برایت اتفاقی افتاد، از زیر بار ولایت علی شانه خالی کنند.
(از اینجا دلیل تأکیدهای مکرر پیامبر نسبت به ولایت امام علی پس از روز غدیر مشخص میشود.)
پیامبر فراخواندشان و با آنها برخورد کرد.
شروع کردند به قسم خوردن و بهانه آوردن.
اولی گفت: ای رسول خدا! به خدا به هیچ چیز به اندازه این بیعت اهمیت ندادهام. تا حدی که امید دارم خدا به خاطر این بیعت در قصرهای بهشت را برایم بگشاید و مرا از بهترین ساکنان بهشت گرداند.
دومی گفت: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدایت. به خدا با این بیعت، مطمئن شدم که به بهشت میروم و از عذاب جهنم نجات پیدا میکنم. به خدا اگر این بیعت را بشکنم حتی اگر از زمین تا آسمان مروارید و جواهر داشته باشم، خوشحال نمیشوم.
سومی گفت: ای رسول خدا! آنقدر از این بیعت خوشحال شدم که یقین پیدا کردم که اگر به اندازه تمام مردم زمین گناه داشتم، همة آنها بخشیده شده است.
تک تک توطئهگران همینطور عذر آوردند و قسم خورند.
ولی خداوند به پیامبر وحی فرمود:
یخادعون الله: با دروغ گفتن، رسول خدا را فریب میدهند.
و الذین آمنوا: علی را نیز...
و ما یخدعون الا انفسهم: ولی با این فریب فقط به خودشان ضرر میزنند. زیرا خدا به آنها نیازی ندارد. و اگر نمیخواست به آنها مهلت دهد، هرگز موفق به هیچ یک از این ظلم و ستمها نمیشدند.
و ما یشعرون: غافل از این که خدا پیامبر را از توطئه آنها با خبر کرده و به او دستور داده که آنها را به عنوان ستمکاران پیمان شکن نفرین کند. نفرینی همیشگی بر زبان برگزیدگان خدا و بدترین عذاب در قیامت.
ادامه دارد...
---------------------
تفسیر امام موسی کاظم از آیات 8 و 9 سوره بقره (ر.ک: تفسیر البرهان)